قهوه

ساخت وبلاگ
 روزهای پایانی ژانویه ی دوست داشتنی،  دختر بامحبت میزبانمون در بوشهر اومد بیدارم کرد. ساعت رو نگاه کردم: 5:10 صبح!  خانواده اش خونه سه طبقه رو در اختیار تیم شرکت گذاشته بودند، طبقه سوم ما دخترا بودیم قهوه...
ما را در سایت قهوه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtare-aftab1 بازدید : 127 تاريخ : جمعه 17 بهمن 1399 ساعت: 3:16

فقط همینو کم داشتم ...  آخرین طبقه یه برج بلند باشی، نوای موسیقی و صدای خوش خواننده جوان بیاد و یهو دلت توی این سرمای دل انگیز جزیره یه کاپوچینوی داغ بخواد ..  نصف شبی کاپوچینو کی درست کنه واسم؟؟؟ این قهوه...
ما را در سایت قهوه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtare-aftab1 بازدید : 123 تاريخ : جمعه 17 بهمن 1399 ساعت: 3:16

ای گل مریم خوابتو دیدم باز ..  توی رویایی دلنشین و دلباز  ...  20 دیماه تولدم بود..  شب تولدم کشیک بیمارستان بودم،  توی تایم استراحت رفتم اورژانس خودمون و با بچه ها اونقدر خندیدیم که اصلا یادم نبود تو قهوه...
ما را در سایت قهوه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtare-aftab1 بازدید : 128 تاريخ : جمعه 17 بهمن 1399 ساعت: 3:16

امروز صبح همکار خانم برگشت تهران و امشب اولین شب تنهایی جزیره است. احساس می کنم توی این برج فقط من ساکنم. امروز ظهر خسته و کوفته از سر پروژه برگشتم خونه. برای ناهار یه چیزی درست کردم و رفتم توی تراس م قهوه...
ما را در سایت قهوه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtare-aftab1 بازدید : 114 تاريخ : جمعه 17 بهمن 1399 ساعت: 3:16

امشب به جای یک کیلومتر حدفاصل بیمارستان تا نقطه مرکزی شهر, دو کیلومتر حد فاصل بیمارستان تا میدان استانداری رو پیاده اومدم... .  اواسط مسیر, روی پل بودم که رعد و برق شروع شد. و تا استانداری بارون شدید قهوه...
ما را در سایت قهوه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtare-aftab1 بازدید : 108 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1399 ساعت: 22:31

 از جمعه هفته پیش تا همین شبِ گذشته چیزی یادم نمیاد.. امروز بعد از گذشت حدود 10 روز برگشتم بیمارستان گرچه این قضیه با مخالفت های زیادی همراه بود. دوستام روزای سختی رو گذروندن اما گذشت... .   پ.ن:آدم گ قهوه...
ما را در سایت قهوه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtare-aftab1 بازدید : 99 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1399 ساعت: 22:31

بیمارستان شرایط آرومی داره.. و من همچنان از دنیای اطرافم بی خبرم! دوشب پیش توو فکر گردنبند تولدم بودم. واسش گریه کردم؛ نگران بودم نکنه توی این شرایط گم شده باشه چون اون روز گردنم بود و الان نیست. هم گ قهوه...
ما را در سایت قهوه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtare-aftab1 بازدید : 96 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1399 ساعت: 22:31

دکتر پیام داد: " اگر می مُردی هم سراغتو نمیگرفت... . " میدونستم توی این ساعت باید دانشگاه باشه .. جواب پیامشو ندادم تا ذهنش درگیر نشه ولی ... . مهم نیست. امروز به دکتر ریحانه گفتم جای دفترچه خاطرات و قهوه...
ما را در سایت قهوه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtare-aftab1 بازدید : 101 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1399 ساعت: 22:31

دیگه قهوه کارساز نبود ..سرمُ روی پشتی صندلی تکیه دادم  نمیدونم چقدر طول کشید، بیهوش شدم! با صدای تقه ی در از جا پریدم. چشام باز نمیشد... . به سختی خودمو به کارگاه تمپورال رسوندمرفتم سمت روشویی.. آب سر قهوه...
ما را در سایت قهوه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtare-aftab1 بازدید : 95 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1399 ساعت: 22:31

سر شب بود که بچه ها اومدن خونه امون،قراربود کسی خبردار نشه قراربود فقط مامان اینا بدونن  بچه ها هرکدوم یه گوشه ساکت نشسته بودن اما من تصمیمم رو گرفته بودم  مونا بهم خیره نگام میکرد.. پریا سکوت رو شکست قهوه...
ما را در سایت قهوه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtare-aftab1 بازدید : 100 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1399 ساعت: 22:31

یک ساعتی هست که بارش بارون شروع شده.. فردا یکشنبه هم غرب و هم شرق بارونیه به فاصله چند ساعت از همدیگه  يکشنبه سوم فروردین... با حضور دوباره ام در بیمارستان موافقت شد. از فردا شیفتم. نمی دونم اینبار از قهوه...
ما را در سایت قهوه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtare-aftab1 بازدید : 91 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1399 ساعت: 22:31